امپریالیسم آمریکا و بنیادگرایان اسلامی
پیشروی غیرمنتظره و بحث برانگیز داعش در مناطق سنی نشین عراق، بار دیگر وقایع این کشور باستانی را در صفحه اول روزنامه ها و رسانه های گروهی جهان قرار داد. مطبوعات و رادیو و تلویزیون های جهان غرب بدرستی به شرح وقایع و جزئیات وحشی گری ها و جنایات جهادگران وابسته به داعش می پردازند. اگرچه این اقدام جهان غرب پسندیده است اما آنها علاقه ای ندارند تا درمورد چگونگی تشکیل، آموزش، کادرسازی و منابع مالی داعش صحبتی بمیان آورده شود.موضوعی که انگیزه نوشتن این مقاله را در ما تقویت کرده است.
داعش یا «دولت اسلامی» قارچ نیست که یک شبه سبز شده باشد. این سازمان ثمره سیاست تجاوزگرانه آمریکا در خاورمیانه می باشد. ریشه های شکل گیری داعش را باید دراعمال سیاستهای آمریکا هنگام لشگر کشی به افغانستان ، سپس هرج و مرج بعد از سقوط رژیم بعثی صدام حسین و جنگ داخلی کنونی در سوریه جستجو کرد.

برای تشریح بهتر این موضوع باید نگاه کوتاهی به سیاستهای سی سال گذشته امپریالیسم آمریکا در جهان عرب بیاندازیم. طی سه دهه گذشته ، پان اسلامیسم همواره دوست، همدم، یار وفادار و مجری سیاست های امپریالیسم آمریکا در جهان عرب و کشورهای مسلمان بوده است. به لطف همین پان اسلامیستها آمریکا توانست تحت لوای: «حمایت از مسلمانان خوب و میانه» که البته نیازمند «آزادی و دمکراسی » از جانب آمریکا بودند وارد کشورهای عربی شود. احساس مسئولیت؟ و«جنگ علیه جهادگران مسلمان که با جنایات و وحشی گری هایشان امنیت جهان را تهدید می نمایند»، باعث شد تا «پرچمدار نظم نوین جهانی » دراین برهه تاریخی این وظیفه سنگین «مبارزه با تروریسم» را نیز برعهده گیرد!
نباید فراموش کنیم در تمام دوران جنگ سرد، بنیادگرایان اسلامی و یا به عبارت بهتر اسلام محافظه کار، دوست و متحد ایالات متحده و جهان سرمایه داری غرب بوده است. به بیان بهتر اسلام محافظه کار در تمام این دوران به عنوان اهرمی برای جلوگیری از پیشروی و توسعه کمونیسم و نفوذ اتحاد شوروی آن زمان در جهان ، بخصوص درجهان عرب عمل می کرد.

مداخله در افغانستان و روی کار آوردن حکومت طالبان
در ۲۷ آوریل ۱۹۷۸، در افغانستان حکومتی به رهبری حزب خلق دمکراتیک افغانستان به قدرت رسید. جمهوری دمکراتیک افغانستان از ابتدای تشکیل انجام یکسری رفرم های جدید، بنیادی و دمکراتیک برای برطرف ساختن عقب ماندگی ساختاری چندین صدساله این کشوردر مقایسه با جهان توسعه یافته صنعتی را در دستور کار خود قرار داد. از همان ابتدا، این سیاست با مخالفت آشکاراپوزیسیون افراطی و مرتجع اسلامی افغانستان و حمایت جهان سرمایه داری غرب از این مرتجعین روبرو گردید.

بدین ترتیب آتش جنگ داخلی در این کشور شعله ور شد. در اواخر سال ۱۹۷۹ میلادی ارتش شوروی برای حمایت و کمک به رژیم مترقی و دمکراتیک، وارد افغانستان شد. سازمان سیا و عوامل وابسته اش در منطقه از قبیل عربستان سعودی، پاکستان و ... با حمایت گسترده از گروههای مرتجع اسلامی، از اسلام «رادیکال» برای بسیج توده های مردم ناآگاه مسلمان این کشور و دیگر کشورهای مسلمان منطقه، علیه اتحاد شوروی وقت استفاده نمودند. در اینجا بد نیست اشاره کنیم که تنها در این دوره، امپریالیسم آمریکا تحت ریاست جمهوری رونالد ریگان برای براه انداختن جنگ داخلی در افغانستان مبلغ ۳/۵ میلیارد دلار هزینه نمود.

بعد از خروج نیروهای ارتش سرخ از افغانستان در سال ۱۹۸۹، آمریکا ارسال اسلحه و ابزار آلات نظامی به مجاهدین افغان را متوقف، اما همچنان به تحکیم روابط خود با بنیادگرایان اسلامی افغان ادامه داد. بدین ترتیب رژیم آمریکا طی سالهای ۱۹۹۶-۱۹۹۴ روابط خود با نیروهای طالبان را تحکیم و تثبیت نمود و اینبار از طریق رژیم های وابسته عربستان سعودی و پاکستان به حمایت سیاسی خود از آنان ادامه داد.هنگامیکه طالبان به قدرت رسید ، آمریکا تنها کشوری بود که این رژیم مرتجع را به رسمیت شناخت.
در چنین شرایطی بود که سازمان القاعده در عرصه سیاسی نظامی منطقه به روی صحنه آورده شد. در سال ۱۹۹۳ روزنامه بریتانیایی اندپندنت مصاحبه چندین ساعته ای با اسامه بن لادن انجام داد. در این مصاحبه بن لادن به طور مشخص و صریح از غلاف کردن مسلسل و پیوستن به طرح صلح برنامه ریزی شده امپریالیسم آمریکا در منطقه و جهان سخن گفت.

حمایت از جهادگرایان در منطقه بالکان
همین استراتژی در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون در طی دهه ۹۰ نیز پیگیری شد. بدنبال این استراتژی، KFOR (نیروی چند ملیتی وابسته به پیمان ناتو) با همکاری و همیاری مسلمانان جهادگر افراطی وارداتی و قاچاقچیان مواد مخدر متشکل در UCK (بخوان استقلال طلبان کوسوو) برای استقرار سلطه ناتو در منطقه بالکان و استقرار پایگاه نظامی آمریکا در کوسوو وارد عمل شد. در دوره حاکمیت جرج بوش، تغییر رادیکالی در بین هم پیمانان امپریالیسم آمریکا و ناتو صورت گرفت. برنامه ریزان و همکاران سوءقصدها علیه ساختمان مرکز تجارت جهانی WTC ، (دوستان و رفقای دیروز) به دشمنان امروز تبدیل گردیدند.


تغییر استراتژی و سوء قصد ۱۱ سپتامبر

حمله به ساختمان مرکز تجارت جهانی در نیویورک بهانه ای شد تا شبح تهدید توسط «دشمن خارجی» بخوان - مسلمان - به طور آگاهانه توسط دستگاههای تبلیغاتی امپریالیسم آمریکا به مورد اجراء گذارده شود. دیری نپائید که اصل «تهدید تروریستی» به سنگ بنای دکترین نظامی آمریکا و پیمان ناتو تبدیل گردید. با وجودی که هیچگونه سندی در خصوص نقش رژیم بعث عراق در سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر در دست نبود، کشف «سلاحهای کشتارهمگانی» در عراق، ترفندی برای تصویب قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و بدنبال آن تجاوز نظامی امپریالیستی علیه این کشور گردید. کمدی تاریخ را بنگرکه: به بهانه «مبارزه علیه اسلام گرائی افراطی» رژیم بعثی و لائیک عراق مورد حمله کشورهای امپریالیستی قرار گرفت و سرنگون گردید.

اوبا ما و طرح «بهار عربی»
با به قدرت رسیدن باراک اوباما، استراتژی امپریالیسم آمریکا شاهد چرخش رادیکالی بود. بدنبال این تغییر استراتژی، آمریکا «ناچار» بود برای دفاع از حرکت های اجتماعی موسوم به «بهار عربی» و مبارزات توده ای علیه «دیکتاتورها» یی که تاریخ مصرف شان در خاورمیانه و خاور نزدیک تمام شده بود مداخله مستقیم نماید.درچارچوب این سیاست بن لادن که در دوره ریاست جمهوری جرج بوش همچنان در قید حیات بود، در یک چشم بهم زدن ناپدید شد. بدین ترتیب وی دیگر نمی توانست پرده از روابط خود با حامیان غربی و عربی اش بردارد.

سرنگونی رژیم معمرقذافی و جایگزین افراط گریان اسلامی
در کارزار نظامی جهانی علیه رژیم لائیک معمر قذافی در لیبی، اسلام گرایان افراطی و از جمله مرتجعین جنایتکار موسوم به جبهه النصره یک شبه در رسانه های گروهی جهان غرب بعنوان دانشجویان مهربان و بشردوستی معرفی شدند که با دست خالی علیه دیکتاتور می جنگند. با وارونه جلوه دادن ماهیت ارتجاعی و جنایتکارانه این جماعت، اوباما و متحدین غربی اش توانستند بنیادگرایان مرتجع مذهبی را مسلح و سرانجام رژیم لائیک معمر قذافی را سرنگون سازند. هم اکنون کشور لیبی به جهنم بزرگی برای توده های مردم بی دفاع این کشورتبدیل شده است. جهنمی که تحت کنترل جنگ سالاران مرتجع و افراطی مذهبی است. شرایط وخیم حاکم بر لیبی و دیدن واقعیتها و جنایات روزمره دراین کشور برای امپریالیستها هیچگونه اهمیتی ندارد. تا زمانی که آمریکا بتواند نفت این کشور را غارت کند، تغییر و تحولی در شرایط موجود ازجانب آنها تصور نمی شود.

طرح سرنگونی رژیم بشاراسد درسوریه
برای رژیم بعثی و لائیک سوریه نیز سناریوی مشابهی تدوین و به اجرا گذاشته شد. برای اینکه سناریوی استعمار گرانه امپریالیسم آمریکا در سوریه به صحنه آورده شود نیاز به مشارکت فعال به متحدین منطقه ای بود. بویژه امیرنشینهای حاشیه خلیج فارس و کشورهایی نظیرعربستان سعودی و ترکیه که از نزدیکترین دوستان آمریکا محسوب می شوند. آمریکا تصور می کرد با محول کردن این مأموریت به متحدین منطقه اش، سرنگونی رژیم بشار الاسد تسریع خواهد شد. برای تحقق بخشیدن به این مأموریت، درکشورهای اروپا، گروههای مرتجع و افراطی مسلمان تشویق به جهاد درسوریه و سازماندهی شدند. در این خصوص بد نیست یادآور شویم هم اکنون تعداد جهادگران مرتجع متشکل و حاضر در سوریه، دو برابر تعداد جنگجویان افراطی مسلمان در افغانستان می باشند. این فرصت گرانبها و اغلب داوطلبان را کشورهای امپریالیستی برای «دولت اسلامی - داعش» فراهم نمودند.

پیدایش داعش و نقش آمریکا
داعش، نهاد سنی مذهب افراطی و بنیادگرا، در ۲۹ ژوئن ۲۰۱۴، تشکیل خلافت اسلامی در مناطق تحت کنترل خود در خاک سوریه و عراق را اعلام داشت.مداخله نظامی امپریالیسم امریکا در عراق و سرنگونی رژیم بعثی تحت رهبری صدام حسین در سال ۲۰۰۳، توازن داخلی شکننده بین اکثریت شیعه مذهب و اقلیت سنی مذهب در جهان عرب را منفجر ورژیم لائيک صدام حسین را ساقط کرد.در شرایط آنارشیسم و هرج و مرج ناشی از سرنگونی رژیم صدام حسین، اسلام سیاسی توانست حمایت اکثریت جامعه سنی مذهب این کشور را بدست آورد
آمریکا تصور می کرد که یک حکومت دست نشانده و تحت فرمان در عراق خواهد توانست منافع اقتصادی و سیاسی جهان غرب را تضمین نماید. این پروژه امپریالیستی در عمل با شکست مواجه گردید. چراکه نخست وزیر شیعه مذهب، نوری المالکی که بخشی از دستوراتش را از تهران و رهبران رژیم جمهوری اسلامی ایران دریافت می کرد سرانجام نتوانست اوامر آمریکا را بطور کامل اجرا نماید. مالکی از یکسو در نظرداشت منافع ایران درعراق را تأمین کند، ازسوی دیگر منافع و رضایت آمریکا وکشورهای همپیمانش را. چنین سیاسستی موجب شد که سرانجام مالکی مرتکب «گناه کبیره» شود وحاضرنشد قرارداد های نفتی پیشنهادی کمپانی های نفتی غربی را آنطور که آمریکا دیکته می کرد امضاء کند. برای اطلاع بد نیست اشاره کنیم که در سال ۲۰۱۲، کمپانی نفتی اکسون موبایل قرارداد مهم استخراج نفت با حکومت خودمختار کرد به رهبری مسعود بارزانی را به امضاء رساند.
برطبق قانون اساسی جدید عراق (بعد از سرنگونی رژیم بعثی، قانون اساسی جدید عراق توسط چندین وکیل در امریکا تدوین ، تنظیم وسپس برای تصویب به نمایندگان مجلس عراق پیشنهاد شد). براساس این قانون مذاکره، تنظیم و امضاء تمام قراردادهای نفتی از اختیارات حکومت مرکزی و شخص نخست وزیر می باشد و حکومت منطقه ای و خودمختار کردستان هیچگونه حق و اختیاری در این خصوص ندارد.


شکست سیاست آمریکا در روی کار آوردن حکومت شیعه در عراق
بدنبال امضاء قرارداد نفتی بین کمپانی اکسون موبایل و دولت کرد خودمختار به رهبری بارزانی، بلافاصله نوری المالکی مخالفت خود را با این توافقات بیان و ابطال آن را رسما اعلام داشت. در مورد دولت خودمختار کردستان عراق باید اشاره کنیم که مسعود بارزانی خواهان جدایی و استقلال کردستان عراق بوده و در این خصوص از سالها قبل روابط بسیار نزدیکی با امپریالیسم امریکا و رژیم صهیونیستی اسرائیل برقرار کرده است.

بعد از مسلح ساختن داعش در سوریه، هم اکنون آمریکا در نظر دارد تجاوزگری های وحشیانه و افراطی این مرتجعین را به تمام خاک عراق گسترش دهد. سیاست بی ثبات ساختن عراق و سوریه جزو پروژه امپریالیستی تجزیه جهان عرب بر مبنای معیارهای قومی، مذهبی و قبیله ای می باشد. کمپانی های بزرگ چند ملیتی مخالفتی با تحقق این پروژه و هرج و مرج و آنارشی فعلی حاکم بر این کشورها ندارند. تنها خواسته آنان، کنترل و تثبیت امنیت مناطق نفت خیز می باشد. از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم تا سوءقصدهای ۱۱ سپتامبر بیش از ۱۰ سال لازم بود تا برای توده های مردم ناآگاه، دشمن جدیدی آفریده شود. این دشمن جدید می بایست در عمل جایگزین مبارزه علیه کمونیسم باشد: نام این جایگزین تروریسم است.

«خاورمیانه نوین»
استراتژی و چارچوب مبارزه با این «دشمن جدید» عبارت است از: ایجاد هرج و مرج، گسترش و تقویت سیاست خبرپراکنی دروغین توسط رسانه های گروهی و رسمی جهان غرب، وضع قوانین محدود کننده آزادی های بورژوائی و بالاخره اشغال نظامی و کنترل سیاسی خلق هایی که هرگونه ابتکار مدنی و مصونیت خود را از دست داده اند.
خلاصه کلام، اتخاذ سیاست تروریسم جهانی دولتی در مقابل تروریسم محدود منطقه ای.

به عبارت بهتر: امپریالیسم جهانی خود آتش می افروزد ، سپس به عنوان قهرمان برای خاموش ساختن حریقی که خود باعث و بانی آن است، وارد صحنه می شود.این همان سیاستی است که آمریکا و متحدینش برای تأسیس« خاورمیانه نوین» درپیش گرفته اند.


A.C.P- Postfach 12 02 06-60115 Frankfurt am Main-Germany

Fax: 00-49-221-170 490 21

Web Site: http://www.iranian-fedaii.de

E-Mail: organisation@iranian-fedaii.de

سایر مقالات:

باراک اوباما ارتجاع شیعه را به ارتجاع سنی ترجیح می دهد

عقب نشینی میرحسین موسوی و مطالبات جنبش اصیل مردم ایران

تشویق مردم به آرامش به نفع کدام طبقه است ؟

پرده دیگری از اعمال ددمنشانه آدم نمایان رژیم جمهوری اسلامی ایران - زجرنامه ی بهاره مقامی یکی از شقایق های له شده ی ایران ، قربانی تجاوز در زندان

جنگهای کوچک ـ قدرتهای بزرگ به قلم Patrick Cockburn

lموضع غرب در برابر رژیمی که قوانین بین المللی رابه سخره گرفته است

شیلی ۱۹۷۳ - ۱۱ سپتامبر دیگری

وضعیت فاجعه بار زندان کهریزک به قلم یکی از آزادشدگان این اردوگاه فاشیستی

چه کسانی حقایق را تحریف می کنند ؟

یادی از رفیق صفرخان (صفر قهرمانیان) به مسعود بهنود که علیرضا نوریزاده و ناصر مستشار هم بخوانند

پیرامون عناصر مرموز و طرز کار خبرچینهای رژیم جمهوری اسلامی ایران- درباره سایت مشکوک اعتراض و همکاری سربلند گرداننده این سایت با رژیم

ناگفته‭ ‬هایی‭ ‬در‭ ‬باره‭ ‬قتل‭ ‬شاپور‭ ‬بختیار‭ ‬در‭ ‬مصاحبه‭ ‬با‭ ‬سخنگوی‭ ‬سازمان‭ ‬چریکهای‭ ‬فدای‭ ‬خلق‭ ‬ایران‭ ‬حسین‭ ‬زهری (بهرام‭(

اکثریت‭: ‬چرچیلیسم‭ ‬یا‭ ‬رسیدن‭ ‬به‭ ‬قدرت‭ ‬به‭ ‬هر‭ ‬شکل- نامه به رفیق بهرام - حسین زهری و پاسخ رسیده‬

 چرا سربازان گمنام امام زمان رفیق بهرام - حسین زهری را هدف تبلیغات سوء خود قرار داده؟

چرا خائنین اکثریتی هر روز گستاخ تر می شوند؟ اظهارات رفیق حسین زهری در باره چاپخانه مخفی سازمان

وضعیت کنونی و جناح بندیهای درونی رژیم جمهوری اسلامی

خمینی چه گفت؟ خمینی چه کرد؟ (در باره دانشگاهها) قبل از به قدرت خزیدن بعد از به قدرت خزیدن

سایت «صدای مردم» متعلق به وزارت اطلاعات رژیم جمهوری اسلامی ایران است

نوار گفتگوی هدایت اشتری لرکی معاون ساوامادر فرانسه با حبیبیان معاون ساواما در تهران

اسناد تبهکاریهای سربازان گمنام امام زمان

به کوبا دست نخواهید یافت - به قلم فیدل کاسترو

ماهوشیاری خودرا از دست نخواهیم داد-درباره ایرج مصداقی تواب و همکار رژیم جمهوری اسلامی ایران


حسین زهری
۱
حسین زهری